یه دختر چشم زاغ

ساخت وبلاگ
* کارت بانکی به اسم منه، دست منه، ولی مال دوستمه! به دور از چشم شوهرش داره پول جمع میکنه! البته که قصد بدی نداره. الان چن میلیونی داره... منم هی پول کم میارم،بر میدارم دوباره میریزم براش.. هر دفعه بهش خبر میدادم. تا بار آخر که گف بابا بدتر از تلفن بانک شدی که تو، نمیخواد خبر بدی هر کاری میخوای بکن.  یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : minnmanama بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 12:44

_ اشکامو پاک کردم و با دفترچم صورتمو باد زدم! که سرخی چشام بره و عادی بشم. بعدم لبخند ملیحمو جلو آینه تنظیم کردمو  از اتاق زدم بیرون.. تا منو میبینه خیلی با شور و هیجان میگه جوونی خیلی عالم خاصیه، محشره، عالیه... الان بهترین روزای عمرته، قدر بدون و لذت ببر... اون لبخندرو واضح تر کردمو گفتم بله همینطوره، خیـــــــــــلی عاااالیه!!!

 _ ازم خواستگاری کرد.. به صورت کاملا رسمی! برا پسرش که 8 سال از من کوچیکتره!!!! 

یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : minnmanama بازدید : 132 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 12:44

* آدم مذهبی نیستم اصلا.. بیشتر سعی میکنم آدم خوبی باشم، نیت خوبی داشته باشم، برا این "خوب" هم تعریف دارم دیگه..  چارچوبایی دارم و سعی میکنم بهشون پایبند باشم.. خط قرمزایی برا خودم دارم که هیچوقت ازشون رد نشدم؛ همیشه از خدا خواستم روحم اونقدی پاک بمونه که اگه کار خلاف.. بد.. نمیدونم همچین چیزی! کردم یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : minnmanama بازدید : 154 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 12:44

عروسی دوست جان بود.. وسط رقص با پِلِی شدن آهنگ آذری، یهو همه رفتن کنار و من ماندم تنهای تنها :)

+ شاباش تپل نصیبم شد، خیلی تپل  راستش کف کرده بودم :))

+ بدیِ ماجرا این بود که کلیپ عروسیشون پخش شده!  و منم تو کلیپ هستم!! این دومین بار این اتفاق میفته...

یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : minnmanama بازدید : 217 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 12:44

 با پسرخاله رفتیم بیرون، دور دور... بعدشم خرید.. خوش گذشت و بیشتر این خوشی به خاطر حرفای دلیمون بود.. حس و حالمون.. از عشق میگفت و این روزاش؛ منم براش گفتم، از گذشته و عاشقی... و شوکه شده بود :) همش میگفت باورم نمیشه!  میگم چرا نمیشه؟ شما پسرا با این همه زمختی! و سختی! و مردی! عاشق میشین اونوقت من، یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : minnmanama بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 12:44